اولین روز از چهار ماهگی امیر علی من
سلام..وووی باید هول هولکی بنویسم..چون شما گل پسری داری ساز گریه رو کوک میکنی .. گذاشتمت تو کالسکه و اون جونور بامزه بالا سرتو هی میکشم تا آهنگ بزنه و شما باهاش حرف بزنی و بذوقی..ای جان... ولی کم کم داره حرف زدنات معترضانه میشه و کم کم نق نق..و حالا شد داد و بیداد..و گریه خفن! ..بابا اومد آخیش..حالا داری میخندی و دست و پا میزنی تا بابایی برت داره و بخلت کنه..حالا ای جان ..بغل بابا آروم گرفتی. راستی امروز 28 خرداد اولین روز از چهار ماهگیت هست فداش بشم که سه ماهت تموم شد و پا به چهار ماهگی گذاشتی..عزیزم ایشالا چهل سالگیتو جشن بگیرم با عروس گل و نوه جونم..اووووه تا کجا رفتم ای جاااااااااااان ...